.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود

  کمک می گرفت.

 

راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در



  میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود!

 

  یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی

 

  احساس خستگی می کند.

 

  راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی

 

  کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنراني

 

  داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند.

 

 

انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی

 

  بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.

 

  به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از

 

  آب درآمد.

 

  دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند

 

  در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من هم

 

  نیز می تواند به آنها پاسخ دهد.

 

 سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی

 

که باعث شگفتی حضار شد.



:: بازدید از این مطلب : 563
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
ن : ehsanyas
ت : پنج شنبه 11 فروردين 1390
.

 

 

آلبرت انيشتين، مبدع نظريه نسبيت كه بزرگترين دانشمند عصر كنونى

 

شمرده مى شود در سال ۱۸۷۹ در شهر اولم آلمان زاده شد. خانواده اش

 

اصل و نسبى يهودى داشتند اما چندان پايبند آداب و مناسك سنتى آيين

 

يهود نبودند. انيشتين در يادگيرى زبان كند بود و حتى تا نه سالگى كاملاً

 

روان حرف نمى زد بطورى كه پدر و مادرش به وحشت افتادند كه مبادا

 

فرزندشان ناقص و غيرعادى باشد. بعلاوه سخت از مدرسه متنفر بود و

 

فقط در درس رياضيات و علوم خوب كار مى كرد. در ايام كودكى نواختن

 

ويلن را هم ياد گرفت و در آن تبحر پيدا كرد. در ۱۸۹۵ براى ثبت نام در

 

مدرسه پلى تكنيك فدرال سوئيس در زوريخ اقدام كرد اما در امتحان ورودى

 

پذيرفته نشد. ولى در امتحان سال بعد موفق شد و به عضويت مدرسه پلى

 

تكنيك درآمد و در سال ۱۹۰۰ از آن فارغ التحصيل شد. تحصيل رسمى اش

 

برايش آنقدر ناخوشايند بود كه تا يك سال پس از فراغت از تحصيل هيچ كار

 

خاصى انجام نداد. او در زوريخ ماند و با تدريس پاره وقت زندگى اش را اداره

 

مى كرد چون نمى توانست شغل دانشگاهى منظمى به دست آورد. در ۱۹۰۱

 

به تابعيت سوئيس درآمد و نيز در همين سال نخستين مقاله علمى اش را

 

به چاپ رساند. سال بعد شغلى در دفتر ثبت اختراعات سوئيس در شهر

 

برن به دست آورد. در آنجا چندين دوست مهم پيداكرد. در همين دوره با

 

يكى از همكلاسى هاى قبلى اش در مدرسه پلى تكنيك ازدواج كرد

 



:: بازدید از این مطلب : 582
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
ن : ehsanyas
ت : پنج شنبه 11 فروردين 1390

 

 1.دوران کودکی


معلم مدرسه، آلبرت اینشتاین را که حتی ساده ترین چیزها را نمی فهمید شاگردی کودن می دانست و او را به همین دلیل تنبیه می کرد.  اما در اصل او تا به درستی کلمات اطمینان نداشت، سخنی نمی گفت. آلبرت پدر و مادر خوب و مهربانی داشت و در کنار آن ها احساس راحتی می کرد. وقتی بچه ها بازی می کردند او گوشه ای آرام می نشست و فکر می کرد. گردش در طبیعت را دوست داشت. او عاشق این بود که ساعت ها آرام و بی صدا به امواج کوچک سطح دریاچه یا ستارگان آسمان خیره شود. پدرش معتقد بود که سکوت او به خاطر تفکر است و همیشه از او دفاع می کرد و می گفت او روزی یک پروفسور خواهد شد! او اسباب بازی بچه های دیگر را دوست نداشت. ساعت ها با برگ درختان بازی می کرد یا به حرکات مورچه ها خیره می شد. موقع بیماری بسیار مظلوم تر می نمود. یک بار وقتی سرماخوردگی شدید داشت پدرش، هرمن، برای او یک قطب نما خرید. آلبرت عاشق عقربه جادویی این قطب نما شد و این شروع انبوه پرسش ها از پدر و عمویش در مورد این سرگرمی جدید بود. جیکاب اینشتاین عموی آلبرت، مهندس بود و با پدر آلبرت یک مغازه الکتریکی داشتند. آلبرت با داشتن قطب نما، برای اولین بار متوجه شد که در طبیعت چیزهایی هست که نه تنها دیده نمی شوند، لمس نمی شوند؛ بلکه خیالی و تصوری هستند. عمو جِیک جِیکاب به او گفته بود که آن عقربه تحت اثر چیزی حرکت می کند که در فضا نیست. قطب نما عزیزترین و سرگرم کننده ترین اسباب بازی او شد. این قطب نما دروازه ورود او به جهان دانش شد.

 آلبرت در سن ده سالگی به لویت پولد جیمنازیوم وارد شد. در آلمان، جیمنازیوم نام مدرسه ای مقدماتی است که هر فرد، برای ادامه تحصیل و ورود به دانشگاه، باید گواهینامه فراغت از تحصیل در آن را داشته باشد. آلبرت دوره مدرسه ابتدایی را با کم ترین معدل قبول شده بود. در این زمان به نظر می رسید که او نمی تواند دوره مقدماتی را طی کرده و وارد دانشگاه شود.


 



:: بازدید از این مطلب : 614
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
ن : ehsanyas
ت : سه شنبه 23 دی 1389

همگی ما می دانیم كه انیشتن این فرمول[e=mc2] را كشف كرد. اما واقعیت آن است كه چیز های كمی در مورد زندگی خصوصی اش می دانیم .
او با سر بزرگ متولد شد :

وقتی انیشتن به دنیا آمد او خیلی چاق بود و سرش خیلی بزرگ تا آنجایی كه مادر وی تصور می كرد، فرزندش ناقص است،اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه های طبیعی بازگشت .

اوخیلی دیر زبان باز کرد:
یکی دیگر از مشهورترین جنبههای کودکی اینشتین این است که او خیلی دیرتر از بچههای معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود اینشتین، او تا سن سه سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی به سختی صحبت میکرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی اینشتین، و گرایش او به بیتوجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل اینشتین او را کند ذهن بدانند. البته در زندگی اینشتین، این اولین و آخرین باری نبود که چنین انگها و نظرات آسیب شناسانهای به او نسبت داده میشد.



:: بازدید از این مطلب : 757
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
ن : ehsanyas
ت : سه شنبه 13 دی 1389



:: بازدید از این مطلب : 588
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
ن : ehsanyas
ت : سه شنبه 13 دی 1389

تعداد صفحات : 2
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد


صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پشتیبانی